Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-29@11:22:02 GMT

اگر من هم درس می‌خواندم...

تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۶۴۹۷۳

اگر من هم درس می‌خواندم...

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «شرق» در گزارشی با عنوان «اگر من هم درس می‌خواندم…»، مصائب و سختی‌هایی که والدین افغان هنگام ثبت‌نام فرزندشان در مدارس دولتی متحمل می‌شوند را به تصویر کشید و از کاهش روز افزون ظرفیت این مدارس گفت.

متن این گزارش به شرح زیر است:

چند سالی است که آخرهای تابستان گره می‌خورد به پیچ‌وتاب ضرب‌الاجلی ثبت‌نام بچه‌های افغانستانی در مدارس.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گرفتن برگه حمایت تحصیلی، مراجعه به دفاتر دولتی، مراجعه به اردوگاه و کارهای دیگر که باید در دوره کوتاهی انجام شود. اطلاع‌رسانی به خانواده‌ها برای ثبت‌نام فرزندان‌شان در مدرسه، توجیه‌کردن آنان درباره اهمیت تحصیل فرزندان‌شان بالاخص فرزندان دخترشان و اطمینان‌بخشی به اهمیت گرفتن برگه حمایت تحصیلی که باعث می‌شود رد مرز نشوند، مراحل غیررسمی است که هم‌راستا با کارهای رسمی و اداری باید طی شود.

در سازمان‌های مردم‌نهاد درباره آموزش کودکان مهاجر دو رویکرد وجود دارد؛ تلاش برای ثبت‌نام بچه‌ها در مدرسه‌های دولتی با تمام نواقص و کم و کاستی‌هایش یا آموزش کودکان در سازمان‌های مردم‌نهاد. کسانی که رویکرد اول را دنبال می‌کنند، کارشان شبیه دو امدادی است. با هر ضرب و زوری بچه‌ها را به مدرسه می‌فرستند. هرکس بخشی از کار را بر عهده می‌گیرد و با تمام قدرت سعی می‌کند به مرحله بعد برساند.

حمله تروریستی به مدرسه در افغانستان

پیگیری ثبت‌نام احمد و آمنه هم از اینجا شروع شد. این‌بار اما از سوی مادری که خودش تلاش می‌کرد که تا بتواند فرزندانش را در مدرسه ثبت‌نام کند. بچه‌هایش در پارک‌های تهران دست‌فروشی می‌کردند. او امیدوارم بود بتواند دخترش را که چند کلاسی در افغانستان درس خوانده اما نمی‌توانست درست بخواند و بنویسد، در مدرسه ثبت‌نام کند. در حرف‌هایش به حمله تروریستی طالبان به مدرسه دخترانه اشاره می‌کرد. از آن زمان دیگر دوست نداشت آمنه به مدرسه برود. تمام تلاش‌شان را کرده بودند که به ایران بیایند.

شنیده بود که در ایران بچه‌ها می‌توانند در مدرسه درس بخوانند. با اینکه خودش و همسرش سواد نداشتند، بسیار امیدوار بودند که بتوانند فرزندانشان را مدرسه ثبت‌نام کنند. هر دو سرایدار یکی از ساختمان‌های اعیانی شمال شهر تهران بودند. علاوه بر کارهای ساختمان به خانه‌های ساکنان ساختمان و دیگر همسایه‌ها می‌رفتند و خانه‌ها را تمیز می‌کردند.مادر آمنه می‌گفت: «اگر اینها بروند مدرسه من تا صبح هم شده کار می‌کنم. هزینه تحصیل‌شان را درمی‌آوریم. اینها حتماً باید مدرسه بروند. باید درس بخوانند تا مثل ما نشوند».

با وجود اینکه پدر و مادر آمنه و احمد در ساختمانی مشغول به کار بودند و در خانه سرایداری آنجا زندگی می‌کردند، هیچ‌کدام از سکنه راضی نشده بودند استشهادنامه‌ای را که نشان می‌دهد آنها ساکن این منطقه هستند، پر کنند تا آنها بتوانند به مسجد محله بروند و برگه را مهر کنند. آخر سر یکی از ساکنان ساختمانی دیگر راضی شده بود تا به آنان کمک کند.

پیرزنی که مادر آمنه در روزهای زوج به خانه‌های آنها می‌رفت و یک بار با دیدن گریه‌هایش از سر ناامیدی، جریان را متوجه شده بود. همه می‌ترسیدند که امضا کردن استشهاد نامه برایشان دردسر شود؛ از اینکه به مهاجران غیرقانونی اجازه کار و سکونت داده‌اند. پدر و مادر آمنه و احمد در ازای کاری که برای آن ساختمان اعیانی انجام می‌دهند، دستمزدی دریافت نمی‌کنند. در نتیجه ساکنان ساختمان به آنان اجازه کار نداده‌اند، چون دستمزدی دریافت نمی‌کنند. با این حساب حتی حاضر نشدند برگه استشهادنامه را پر کنند.

ثبت‌نام در مدرسه فرایند بسیار زمان‌بری است. بعد از طی‌کردن مراحل در آموزش و پرورش منطقه، نوبت به ثبت‌نام در مدرسه می‌رسد. مدیران مدرسه‌ها عموماً پاسخ یکسانی می‌دهند؛ ظرفیت مدرسه پر است، مدرسه اول، مدرسه دوم و… جواب‌های تکراری و کلیشه‌ای از اینکه ما کلاس‌بندی بچه‌ها را نیز انجام دادیم اصلاً امکان‌پذیر نیست که بتوانیم بچه‌ای دیگر را ثبت‌نام کنیم. گاهی فهرست دانش‌آموزان در کلاس‌ها را به ما نشان می‌دهند تا صحبت‌هایشان باورپذیر باشد. فهرست کلاس‌هایی که تا ۵۰ دانش‌آموز را در خود جای داده است.

سرشکستگی بعد از باخت در دو امدادی

چاره‌ای نیست؛ کفش آهنین باید به پای کرد و از آموزش و پرورش منطقه به سوی دیگر مدرسه‌ها رهسپار شد. هنگامی که برای بار دوم به آموزش و پرورش منطقه مراجعه کردیم، به امید یافتن مدرسه‌ای دیگر که در حوزه مدنظر قرار گیرد، مادری دیگر را دیدم که دست پسر ریز اندامش را به دست گرفته و در تلاش بود که پسرش را در مدرسه ثبت‌نام کند.

در جواب مسئول آموزش منطقه که گفت باید این فرم را پر کنید، با استیصال فرم اشتباهی را برداشت. به ایشان گفتم باید فرمی که بالای آن نوشته شده ثبت مقطع دبستان را پر کنید و فرمی که برداشتید اشتباه است. به سویم برگشت و گفت: «من سواد ندارم. نمی‌خوام بچه‌ام هم مثل من همیشه سرش پایین باشه، می‌شه کمک کنی؟». فرم را پر کردم. حال سه کودک باید به مدرسه می‌رفتند. سه کودکی که با هر سختی بود، توانسته بودیم مدارک مورد نیازشان را تهیه کنیم.

دوباره جواب‌های تکراری آنان و پافشاری‌های تکراری‌تر ما که نتیجه‌بخش نبود. صحبت با مدیران، هنگامی که بچه‌ها در کنار در ایستاده بودند و به صحبت‌های ما گوش می‌دادند، بسیار زجرآور بود. دیدن صورت‌های مضطرب بچه‌های هفت، هشت‌ساله‌ای که واقعیت در حاشیه بودن را به چشم می‌دیدند و با تمام وجودشان در سن کم درک می‌کردند. بعد از هر بار ناامید شدن از ثبت‌نام در مدرسه‌ای به مدرسه دیگر می‌رفتیم، هر بار مدرسه‌ای دورتر از محل زندگی‌شان. مدیر مدرسه‌ای می‌گفت: «به فرض اینکه من این بچه را ثبت‌نام کنم، رفت و آمدش را چی کار می‌کنی؟ من در هزینه‌های مدرسه موندم، نمی‌تونم هزینه دیگه‌ای برای این بکنم. الان همه هزینه‌ها با مدیر مدرسه بدبخت است. والا اسمش این است که دولتی است، ما باید خیلی از هزینه‌ها را خودمون با کمک والدین تأمین کنیم. نمی‌شه. نه ظرفیت داریم، نه این خانواده‌ها می‌توانند هزینه تحصیل بچه‌ها را بدهند».

در پاسخ سؤالش به او گفتم: «من هرطور شده با کمک خیر هزینه تحصیلش را تأمین می‌کنم». قبول کرد که یکی از بچه‌ها را ثبت‌نام کند؛ تنها یکی از آنها را. هر دو کلافه و سرخورده بودیم. در جواب سماجت‌های من برای ثبت‌نام هر دو آنها در مدرسه گفت: «ببین فکر می‌کنی من بدم میاد ثبت‌نامش کنم؟ به خدا نه. به جون تک‌بچه‌ام نه. من تصویر این بچه که به خدا ظرفیت ندارم ثبت‌نامش کنم، برای همیشه گوشه ذهنم می‌مونه. از اینکه نتونستم براش کاری کنم. من نمی‌دونم باید چی کار کرد اما می‌دونم ظرفیت مدرسه‌های دولتی کم است و هر روز هم کمتر می‌شه و دست ما هر روز کوتاه‌تر. فقط عذاب وجدانش می‌مونه در سینه‌مون».

نتیجه دو امدادی به سوی مدرسه که درهایش برای بی‌شماری بسته است

ثبت‌نام احمد همراه است با پشت در ماندن تعدادی دیگر از همسن‌هایش؛ فرایندی که هر سال تکرار می‌شود. فرایندی که برآمده از یک ساختار ناکارآمد است؛ ساختاری که حاضر نیست مسئولیت آموزش کودکان را بر عهده بگیرد. برنامه‌ای مشخص برای آموزش کودکان مهاجر ندارد. من هنوز هم به احمد، آمنه و آن پسرک ریزاندام فکر می‌کنم.

به تلاش‌هایی که انجام شد و مادری که توانست هر دو فرزندش را در مدرسه ثبت‌نام کند. مادری که نتوانست تک‌فرزندش را مدرسه ثبت‌نام کند. به اینکه هرساله تعداد زیادی از کودکان بیرون از درهای مدرسه می‌مانند. به آنان که آینده‌شان را در آینده بچه‌هایشان یا خواهر و برادرشان می‌بینند. به کودکانی فکر می‌کنم که با خود فکر می‌کنند اگر آن مدیر مدرسه من را ثبت‌نام می‌کرد، اگر آن خانم بیشتر اصرار می‌کرد، شاید من شرایط زندگی‌ام این نبود….

کد خبر 5861954

منبع: مهر

کلیدواژه: افغانستان حمله تروریستی مهاجران غیرقانونی مدارس دولتی صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های استان ها صفحه اول روزنامه های ورزشی اینستاگرام مهاجرت نزاع و دعوا انتخابات مجلس شورای اسلامی فالگیری زندان رجایی شهر مالیات اسپانیا معلولان نیروی انتظامی مدرسه ثبت نام آموزش کودکان ثبت نام مادر آمنه بچه ها مدرسه ها مدرسه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۶۴۹۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهریه مدارس غیردولتی، شفاف می‌شود؟!

  گویا قرار است این شهریه‌ها به‌زودی شفاف شود تا شاهد دریافت رقم‌های مختلف از خانواده‌ها نباشیم. بر همین اساس بهنام نیک‌نژاد، مدیرکل مدارس غیردولتی وزارت آموزش‌وپرورش درباره ابلاغ آیین‌‌نامه جدید مدارس غیردولتی و ساماندهی وضعیت شهریه این مدارس خبر داده و می‌گوید: «طبق این قانون سامانه نظارت بر مدارس غیردولتی باهدف شفاف‌سازی ایجادمی‌شود. البته این قانون در گذشته ایجاد شده بود اما چون پشتوانه قانونی نداشت،عمدتا مورد اعتراض مدارس قرارمی‌گرفت.» قانونی که مدارس غیردولتی خیلی کاری به آن ندارند و همچنان نرخ شهریه‌های‌شان بیشتر از نرخ مصوب است.ایجاد چنین سامانه‌های الکترونیکی یکپارچه‌ای می‌تواند مدیریت، نظارت و ارزیابی دقیقی از این مدارس داشته باشد و در راستای پاسخگویی و شفافیت مالی برای مردم است. با وجود این‌که سقف مبلغ دریافتی مشخص شده اما بسیاری از مدارس غیردولتی به همین مبلغ هم برخی موارد دیگر همچون شهریه فوق‌برنامه درسی، شهریه فوق‌برنامه مکمل و شهریه تابستانی هم با آوردن یک کلمه اختیاری، اضافه می‌کنند. از طرفی وزارت آموزش‌وپرورش، در آیین‌‌نامه جدیدی که برای این مدارس در نظر گرفته، تاکید کرده است که با مدارس غیردولتی متخلفی که شهریه بالاتر از مصوبه رادریافت کنند،برخورد خواهد شد.البته این باراولی نیست که مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش برای مدارس غیردولتی که شهریه‌های نجومی دریافت می‌کنند خط و نشان می‌کشند. 
   
آموزش پولی در مدارس غیردولتی
در خرداد ۱۳۶۷، قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی در مجلس شورای اسلامی تصویب و آموزش در ازای پول شکل رسمی‌‌تری به خود گرفت. مدارس غیر دولتی  که فلسفه تشکیل آنان به‌ظاهر ارائه خدمات آموزشی بهتر و باکیفیت‌‌تر به مردم است؛ اما متاسفانه گاهی شاهد این هستیم که در برخی از مدارس معروف غیرانتفاعی که شهریه بالایی هم دریافت می‌کنند، خدمات با شهریه‌ها خیلی همخوانی ندارد.خانم احمدی، یکی ازمادرانی است که دو فرزندش درمدرسه‌ای غیردولتی در محدوده خیابان قلهک درس می‌خوانند. او به خبرنگار جام‌جم می‌گوید: «شهریه اعلام‌شده برای سال تحصیلی جدید یکی از فرزندانم که سوم دبستان است، ۹۵میلیون تومان و برای پسرم در مقطع پیش‌دبستانی، ۸۵میلیون تومان است!» طبق گفته این مادر، این مبالغ جدا از برخی از مراسم‌هایی همچون جشن تکلیف است.«من دوست ندارم دخترم در کلاسی درس بخواند که بیشتر از ۴۰نفر شاگرد دارد و معلم نمی‌‌تواند به اندازه کافی به آنها رسیدگی کند.»این را مادر یکی از دانش‌آموزانی می‌گوید که فرزندش در یکی از مدارس غیردولتی غرب تهران مشغول به تحصیل است؛ اما او از افزایش قیمت‌ها نیز گلایه دارد و ناراضی است.  از یکی از پدرانی که دخترش سوم ابتدایی است و در مدرسه‌ای غیرانتفاعی درمحدوده سهروردی تحصیل می‌کند هم سؤال کردیم، او توضیح می‌دهد: «سال گذشته هزینه دریافتی مدرسه دخترم ۵۰میلیون تومان بود و طبق اعلام مدرسه، امسال حدود ۱۰ الی ۲۰میلیون افزایش قیمت خواهد داشت»؛ خانواده‌هایی که مجبورند به سبب برخی از دلایل این هزینه‌ها را متحمل شوند. 
   
بی‌عدالتی آموزشی!
مدارس غیردولتی در ایران عدالت آموزش را زیر سؤال برده‌‌اند، چراکه با وجود تراکم بالای دانش‌آموزان در مدارس دولتی، کیفیت آموزشی این مدارس تغییر کرده است. همین موضوع منجر به این شده تا خانواده‌ها تحت هر شرایطی شهریه مدارس غیرانتفاعی را حتی بالاتر از نرخ مصوب فراهم کنند وفرزندان‌‌شان را به آنجا بفرستند.میزان تورمی که امروز به هزینه مدارس غیرانتفاعی رسیده است، نظم آموزشی را برهم می‌زند.موضوعی که خطری جدی برای نظام آموزشی کشور و آینده تحصیلی و تربیتی نسل بعدی محسوب می‌شود.شایدبااین نرخ‌های مصوب بسیاری ازدانش‌آموزان به مدارس دولتی برگردندکه همین موضوع هم مشکل‌ساز است. به نظر می‌رسدکه بهبوداوضاع مالی مدارس غیرانتفاعی وبالا بردن کیفیت مدارس دولتی،تنها راه چاره این آشفته‌بازار است. 

دیگر خبرها

  • مدرسه قوی با معلم قوی شکل می‌گیرد
  • تکیه خاتون‌آبادی، نقش جهانی کوچک در دل تخت فولاد
  • تمرین مشترک ملی‌پوشان ووشو با چینی‌ها
  • تجلیل از ٣٨ خیر مدرسه ساز در خراسان جنوبی
  • تور مدرسه گردی در مشهد
  • (ویدئو) دانش آموزان با سوخت‌بر‌ها به مدرسه می‌روند!
  • ۱۰۰ سامانه خورشیدی در مدارس نصب شده است
  • مدرسه، جایی برای گفتگوی رو در رو با دانش‌آموزان
  • شهریه مدارس غیردولتی، شفاف می‌شود؟!
  • تحویل ۷۰ کلاس درس به دانش آموزان دشت آزادگان و هویزه